از ایران تا ونزوئلا

روزشمار مهاجرت و اقامت ونزوئلا

از ایران تا ونزوئلا

روزشمار مهاجرت و اقامت ونزوئلا

ونزوئلا و حقوق پناهندگی و پناهندگان

این هفته خانه ای جدید مشاهده کردیم و بسیار مناسب خانواده ما بود.قیمت خانه گرچه بالاتر از خانه قبلی است اما موقعیت بهتری دارد و صدالبته بسی بزرگتر است.بار دیگر کارشناس بانک برای قیمت گذاری خانه آمد و مسائل بانکی را نیز وکیلمان به عهده گرفته است.اصولا ایرانیانی که مهاجرت به ونزوئلا میکنند و یا هر کشور دیگر بهتر است وکیلی مجرب بگیرند تا قوانین برای این مهاجران تازه مشکلی ایجاد نکنند  البته بتوانند از تمامیحقوق خود استفاده کنند.مثلا پناهندگان به ونزوئلا قانونا میتوانند مدتی حقوق پناهندگی دریافت کنند اما بسیاری از پناهندگان این را نمیدانند و این حقوق بیکاری را از دست میدهند.البته ما پناهنده نیستیم و مشخص است که همچین حقوقی را دریافت نمیکنیم اما میدانم که هستند بسیاری از افراد با ملیت های متفاوت که این حقوق را دریافت میکنند و بسیاری که دریافت نمیکنند !!!!!!!!!!  ادامه مطلب ...

ایا آیفون و تلفن در ونزوئلا گران و کمیاب شده است؟

این مطلب را از این جهت مینویسم که در هفته گذشته حدود 30 ایمیل از هموطنانی دریافت کردم که از من در مورد قیمت ایفون در ونزوئلا میپرسیدند.


به تازگی در چند سایت دیدم که نوشته اند آیفون در ونزویلا بسیار کمیاب و گران شده است.این قیمتهایی که گفته اند مثلا 40 هزار دلار آخر با عقل چه کسی جور در میاید؟واقعا باور نمیکردم که افرادی باشند که همچین چیزهایی را باور کنند اما دیدم که خیلی ها زیر این سایتها کامنت گذاشته اند و باور هم کرده اند.برایم جالب بود.لذا توضیح میدهم که انها قیمت ایفون را با دلاری که دولت به واردکننده هایی که دارو و مواد اولیه صنایع را وارد میکنند میدهد حساب کرده اند که دلار 6.3 بولیواریست.اما قیمت آزاد دلار بسیار بالاتر از این قیمت است به نحوی که یک آیفون 6 این روزها حدود 820 دلار قیمت دارد.در مورد این قضیه حتی سفارت ونزوئلا در تهران هم عکس العمل نشان داده و از سایت اصلی این شایعه شکایت کرده است و برای ویزای ونزوئلا به ایرانی ها هم مشکل پیش آورده اند.

ادامه مطلب ...

رستوران ایرانی در ونزوئلا و ثبت آدرس سایت ونزوئلایی

ماه گذشته مدارک اقامت ونزوئلا ی خواهرم و شوهرش نیز صادر شد و خوشبختانه همه خانواده همکنون مشکلی با این مسئله نداریم.اما متاسفانه خانه ای که دیده بودیم و برای خریدش منتظر بودیم فروخته شد و ما نتوانستیم آن خانه را بخریم.پس بار دیگه پیگیر پیدا کردن  خانه  برای خرید هستیم.بازار خانه پس از رکودی یکی دوساله رو به جریان گرفتن میباشد و میبایست خیلی سریعتر دست ب کار شد.با بیشتر شدن صادرات ونزوئلا طی سال گذشته بازار موارد گرانقیمت هم کم کم رو به ترقی و حرکت میباشند.  ادامه مطلب ...

یاداشت جدید

مدتی بود که وکیلمان در صدد گرفتن وامی برای ما بود برای خرید خانه.خانواده من و خواهرم پولهایمان را روی هم گذاشتیم و با وامی که توانستیم از بانک بگیری در حال خرید خانه ای دوطبقه در نزدیک شهر بارکیسیمتو در منطقه ای آرام و خلوت هستیم.  وام بانکی در ونزوئلا درصد زیادی از هزینه ی منزل را شامل میشود.خانه ای که انتخاب کردیم را کارشناس دید و تقریبا حدود 80درصد از هزینه خانه را بانک خواهد داد که در اقساط 20 ساله به بانک برخواهیم گرداند.قیمت خود خانه زیاد نبود و خانه ای چنین بزرگ را در حدود 45هزار دلار خواهیم خرید.اما وقتی میشود از وام استفاده کرد چرا نکنیم؟با توجه به وجود تورم در ونزوئلا وام گرفتن خیلی به سود مصرف کننده میباشد.پس چرا که نه؟؟؟؟ وامی که امروز در حدود 35000 دلار گرفتیم اگر تورم همینگونه پیش رود 20 سال بعد خیلی کمتر باز خواهیم گرداند.هر کسی اگر کمی هوشمندی به خرج دهد حتی میتواند از تورم هم کره بگیرد!!!!!تا پایان ماه پیش رو وام آماده خواهد شد و خانه را خواهیم خرید.شما نیز برای ما دعا کنید.با شرایط جدیدی که بانکها برای وام به خارجی ها در نظر گرفته اند فکر میکنم به زودی موج جدیدی از مهاجرت به ونزوئلا در پیش باشد.این نوشته جدید است و از وبلاگ قبلی من نیست

افسوس در زندگی

چند روز است که مدارک نهایی اقامت من و زنم صادر شده است.با داشتن این مدرک حالا تنها تفاوتی که با یک ونزوئلایی داریم عدم اجازه و حق رای دادن در انتخابات های کشوری است.حتی هم اکنون میتوانیم در انتخابات های شهری مانند انتخاب شهردار و شورای شهر و غیره شرکت کنیم.فعلا اقامت شوهر خواهرم و زن و بچه هایش نیامده اما آنها هم باید به همین زودی ها صاحب برگه ها و مدارک اقامت شوند.این روزها افسوس زیادی میخورم که اگر سالها عمر و وقت و انرژی خود را در شرکتی که در ونزوئلا کار میکردم هدر نداده بودم و از سال اول با شوهر خواهرم به کار خصوصی خود پرداخته بودیم الان چه شرایطی داشتیم.البته وی نیز آن زمان ها علاقه ای به مهاجرت به ونزویلا نداشت.نکته دیگر که میخواستم صحبت کنم راجع به نوع ویزاهاست.حرفی که در ایران میزنند که ونزوئلا از ایرانی ها ویزا نمیخواهد دروغ محض است که میخواهند دیپلماسی ایران را قوی جلوه دهند.تنها اتفاق این است که اگر از ایران درخاست ویزای توریستی ندهید ممکن است در فرودگاه کاراکاس ویزای تویرستی 15 روزه تا سه ماهه به شما بدهند که آن هم تضمینی ندارد و یکی از دوستهای خودم از فرودگاه دوباره به ایران دیپورت شد.تازه اگر آنجا ویزا بگیرید و وارد شوید با آن ویزا هیچ کاری نمیتوانید بکنید.نه خرید و فروش نه اقامت و نه حتی ازدواج.اگر میخواهید واقعا به ونزوئلا بیایید سعی کنید راه قانونی را پیدا کنید و از راه قانونی و درست اقدام کنید. آمدن بدون ویزا و گرفتن پاسپورت بعد از دو یا سه ماه و اینها فقط دروغ هستند که پول شما را بالا بکشند.باز میل خودتان است که حرف منی که چند سال اینجا بودم و اینجا کار کردم و الان اقامت قانونی دارم را قبول کنید یا دوست داشته باشید میانبر بزنید.

اقامت و هزینه زندگی ونزوئلا

گرفتاری های کاری بسیار مدتی مانع از آن است که بتوانم مطلب جدیدی بنویسم.لذا همچنان مطالب قدیمی با باز انتشار میکنم.امید که بتوانم از شرایط این روزها هم بنویسم و شما را در زندگی و کارم شریک گردانم.


**************************

**************************

**************************


این روزها زمان زیادی را با وکیل مان میگذرنیم چرا که گویا مراحل دریافت اقامت رو به سرانجام رسیدن میباشند.پیشاپیش زنم و خواهرم سرگرم برسی بیشتر دانشگاه ها هستند تا بتوانند در رشته ای که غلاقه دارند وارد دانشگاه شوند.کارهای شرکت هم به روال همیشه در جریانند.چند روز قبل تعطیلات آخر هفته را به سفری به شهر سرد مریدا رفتیم و در هتلهایی که به سبک سنتی ساخته شدند و بسیار پر طرفدار هستند اقامت گزیدیم.غذا هم معمولا غذاهای محلی خوردیم.اما سرما بعد از مدتی زندگی در شهر معتدل بارکینسیمنتو بسیار دلچسب و مطبوع بود. پوشیدن لباس گرم و خوردن صبحانه کنار شومینه تنوع بسیار خوبی بود پس از حدود یک سال زندگی در شهری معتدل که فقط گاهی شبها کمی خنک میشود.نرخ برابری دلار به بولیوار هم رو به افزایش است و این برای افرادی که حقوق ثابت دریافت میکنند زندگی را سخت خواهد کرد چرا که صعود قیمت دلار موجب بالا رفتن تورم خواهد شد.گرچه تورم به خودی خود برای اشخاصی که شغل خصوصی دارند کار را دشوار نمیکند چون ما هم نرخ خدمات خود را بالا برده ایم.اما بالا رفتن قیمت دلار بالخص برای افرادی چون ما که دلار داریم شرایط را بسیار بهتر کرده است.مثلا قطعه پاراشوت آساسنسور های 14500 که اگر پول ونزوئلا را به دلار تبدیل کنیم قبلا حدود 230 دلار میخریدیم الان همان قطعه را حدود 190 دلار میخریم و البته وقتی روی آسانسور نصب میکنیم هزینه را به نسبت تورم دریافت میکنیم که سود بسیاری برای ما دارد.همینطور خورد و خوراک روزانه. هزینه زندگی در ونزوئلا برای خارجی ها رو به کاهش است.مثلا قبلا یک کیلو ماکارانی حدود نیم دلار بود اما الان چون دلار بالا رفته است همان ماکارانی برای ما کیلویی یک سوم دلار در میاید یا گوشت که مثلا قبلا حدود 3 دلار بود و الان حدود 2.7 دلار است.قطعاتی که بسیار کاربرد ندارند و زیاد خراب نمیشوند هم این روزها سود بسییار بیشتری دارند چون تولید کنندگان یا وارد کنندگان حاضرند به قیمت پایینتر یا قیمت خرید قبلی بفروشند که ما میتوانیم آنها را به نسبت نرخ تورم به کسی که واقعا احتیاج دارد بفروشیم.

شهرهای ونزوئلا هرکدام شخصیت و فرهنگ و فرصت های شغلی خودشان را دارند.گرچه مثلا یک سری کارهای نرمال در همه جا هست مثل بقالی و میکانیکی و و رستوران و اینها.ولی مثلا اگر شغلتان در مورد اسانسور هست نباید به شهرهای کوچک که ساختمانهای خیلی بلند و بزرگ با چند دستگاه اسانسور ندارد بروید یا اگر میخواهید خدمات مسافرتی انجام دهید نباید در شهرهای بزرگ جایی را بخرید.چون شلوغ است و کسی انجا نمیاید که استراحت کند.اگر به زندگی تجملی علاقه دارید شهرهای بزرگ مثل کاراکاس والنسیا بارکینسیمنتو پورتالاکروز پورتاکابجو و اینها بهترند.اگر زندگی ارام تر میخواهید اطارف شهرهای مذکور و همچنین شهرهایی مثل مریدا که بسیار سرد است و گاهی برف میبارد آکاریگوا که کمی کثیف است و کبوداره و اینها بهتر هستند.برای کارهای مربوط به مسافرت شهرهای ساحلی و شهرهای کوهستانی خیلی خوب هستند و اگر میخواهید مثلا یک هتل در شهرهای بزرگ بخرید حتما باید هتل بسیار بزرگی باشد که بازده مالی مناسب داشته باشد و اگر پول زیادی ندارید برای خریدن هتل به شهرهای توریستی مثل سواحل و جاهای سرد مثل مریدا و کوبیرو و سناره  و لس تیکس که نزدیک کاراکاس هست و چورونی و اینها بروید.ترابری جاده ای هم خیلی خوب هست که باید دفترتان در شهرهای مرکزی باشد.مهم اینست که چه کاری را بلدید و چقدر پول دارید.اگر از پشت کار خودتان مطمینید به فکر ونزویلا باشید و نه اینکه فکر کنید خارج کار و پول ریخته و فقط باید بروید و جمع کنید.همچنین خیلی به قانون پایبند باشید چون پلیس ونزوئلا اصلا با کسی شوخی ندارد و اگر اتفاق بدی بیوفتد حتی سفارت هم به دادتان نمیرسد و تنها باید به خداوند کریم توکل کنید

با گذشت مدتی از آمدنمان و تبلیغات بسیار زیاد در مورد خدمات اسانسوری به نتایج قابل قبولی رسیده ایم.ما با پشتکاری که مختص ایرانیان است مشغول رتق و فتق امور شرکت هستیم.من معمولا مسئول بازاریابی و ارتباط با مشتریان هستم.چون اسپانول بلدم و کار را گرفته و به شوهرخاهرم میسپارم و وی کار را انجام میدهد.البته پس از مدتی وی نیز میتواند اسپانیول صحبت کند.البته نه خیلی خوب اما در حدی که بتواند کارهای رزمره و ارتباطاتش را انجام دهد. منزلی که اجاره کرده بودیم را برای یک سال دیگر تمدید کردیم البته با قیمت بسیار بیشتر که غملا به نسبت بالا رفتن درامد ما تغیری در اجاره خانه به وجود نیامده است اما صاحب خانه اظهار داشت که سال آینده آپارتمانش را میخواهد البته صاحب خانه خاهرم اینها این حرف را نزده اما با شوهر خاهرم تصمیم گرفتیم به امید خدا تا سال بعد پولهایمان را کمی جمع کنیم و با قی مانده پولمان را از ایران بیاوریم و خودمان همینجا یک خانه دو طبقه بخریم.همچنین از دو ماه اینده به دنبال خرید یک ماشین خواهیم رفت.بدین منظور من باید بروم دنبال گرفتن تصدیق رانندگی ونزوئایی.چون تصدیق بین المللی تنها یک سال اعتبار داشت.سوالاتی راجع به سرمایه گذاری در ونزوئلا به دست من رسیده.در پاسخ باید بگویم که ما پول زیادی اوردیم و تصمیم بزرگی داشیم.اما برای شروع حدود 30 تا 40 هزار دلار لازم است و بیشتر از آن هرچه بیشتر بهتر.اینجا خیلی کارها پربازده هستند.از کارهای کامپیوتری و تعمیرات و رستوران داری هتل داری و رانندگی تاکسی و موتور و دیسکو تا چیز های دیگر.البته چند کار هست که ورود بهشان خطرناک است مثلا سوپرمارکتهای کوچک کار سختی است و خطر از دست دادن سرمایه هست چون معمولا دست چینی هاست و انها هم خیلی در این کار قدرتمند هستند و رقابت با آنها کار به غایت سختیست.لذا بهتر است با دقت جلو رفت.در پست بعدی سعی میکنم در مورد شهرهای ونزوئلا بنویسم که کدام بهتر است

به لطف خدا در ونزوئلا کارمان رو به پیشرفت است

خوشبختانه با توجه به تبلیغات گسترده و موثرمان شرایط شرکت نسبتا خوب پیش میرود.البته با توجه به اینکه تازه کمتر از 3 ماه است که شرکت به بهره برداری رسیده درآمدمان هنوز بالا نیست و تقریبا تمام سودمان خرج تبلیغات بیشتر میشود و برای هزینه زندگی همچنان از جیب میخوریم.اما بسیار به کار خوشبینیم. 

ادامه مطلب ...

راه اندازی شرکت در ونزوئلا

بالاخره این هفته شرکتمان ثبت شد و قانونا اجازه فعالیت اقتصادی در ونزوئلا به ما داده شد.از چند هفته قبل سرگرم خرید وسایل و مبلمان برای دفتر بودیم و همه با کمک هم دفتر را طراحی کرده بودیم و آماده بود.فقط منتظر مجوز نهایی بودیم تا بتوانیم فعالیت و تبلیغات را آغاز کنیم. 

ادامه مطلب ...

ثبت شرکت و شروع به کار

خوانندگان عزیز مطالب من.یکی از خوانندگان وبلاگ سوال کرده بود که چرا گاهی مطالب وبلاگ از نظر زمانی نا همخوان هستند.همانطور که قبلا توضیح داده بودم وبلاگ قبلی من در بلاگفا مسدود شده و بیشتر مطالبی که در این جا مینویسم در واقع بازنشر مطالب آن وبلاگ میباشد.پس طبیعیست که برخی از مطالب از نظر زمان هماهنگ نباشند.مثلا بنویسم ماه قبل فلان کار را کردیم در حالی که پست قبل مربوط به هفته قبل باشد.مثلا پست قبلی در رابطه با سفرمان به دریا پست جدید بود و نه از وبلاگ قبلی اما مثلا وقتی مینویسم دنبال دفتر میگردیم یا دفتر اجاره کردیم این مطلب بسیار قدیمیست.هم اکنون مدت زیادی است که شرکت به بهره برداری رسیده است و زن و خواهرم در حال تحصیل در دانشگاه هستند و مدتی است که اقامتمان صادر شده است.ممنون از دقت شما

مسافرت خانوادگی به دریا در استان میراندا ونزویلا در کریسمس و سال نو میلادی

سفری چند روزه به شهر زیبای ایگوروته داشتیم و شنا در دریا کاراییب.خرید از دستفروشها یا مغازه های صنایع دستی نیز بخشی از سفرمان بود و میل کردن غذاهایی خوشمزه دریایی و غیر دریایی.در این سفر یک مترجم هم به همراه داشتیم که اگر شرایط پیش بینی نشده ای پیش آمد به کمکمان بشتابد.که البته اتفاقی نافتاد.  ادامه مطلب ...

اجاره دفتر کار

در دو روز گذشته 3 دفترکار دیدیم که در نهایت همان مورد اول را که پریروز دیدیم صحبت‌هایش را نهایی کردیم. اجاره این دفتر به قیمت 410 دلار هست در هر ماه که باید به دلار پرداخت کنیم.رسم جدید در ونزوئلا گویا به این صورت شده است که اجاره به خارجی ها به دلار است البته قرارداد را به بولیوار میبندیم اما پرداخت به دلار است.در کل امضا هر قراردادی در ونزوئلا باید به پول رسمی ونزوئلا یعنی بولیوار باشد.یک دفتر خوب و بزرگ و تمیزی که در طبقه هشتم از یک ساختمان 10 طبقه است.باید کم کم به فکر خرید لوازم برای دفتر باشیم.قیمت کامپیوتر به قیمت بینالمللی است و مثلا یک صندلی مدیریتی حدود 70 تا 80 دلار است.میز مدیریتی هم حدود 120 دلار است.شوهرخواهرم نیز بیشتر روابط را با شرکتهای بزرگ واردات و تولید لوازم یدکی آسانسور ایجاد کرده است و این روزها بیشتر در حال برسی شیوه های بازاریابی در این کشور است.کم کم زندگیمان در ونزوئلا جا افتاده است و به خصوص زنها با شرایط اشنا شده اند.در ونزوئلا خیلی کم احساس غریبی میکنیم.مردم ونزوعلا واقعا خونگرم هستند و روابط خوبی با ایرانی ها دارند.البته به  توصیه وکیلمان سعی میکنیم تا جایی که ممکن است به کسی نگوییم که کجایی هستیم.هر از گاهی و نه زیاد پیش میاید که هنگام خرید یا صحبت های دوستان با مردم دوستان سوال میکنند که کجایی هستید یا از کجا آمده اید.در این شرایط اگر قرار نباشد که طرف را مجددا ببینیم یک کشور دیگر را نام میبریم.به هر حال هیچ کس نیازی به دانستن اینکه ما کجایی هستیم ندارد.حتی گاهی حدس میزنند که عرب باشیم.با اینکه عربها در ونزوئلا از موقعیت مالی و اجتماعی خوبی برخوردارند هرگاه از ما میپرسند که آیا عرب هستید تنها پاسخ منفی میدهیم و توضیح بیشتری نمیدهیم.اینها مواردیست که باید برای حفظ آرامش و حریم شخصیمان توجه کنیم.

ادامه دارد

امنیت ونزوئلا و شرایط هوا

مدتی از حضور ما در ونزوعلا میگذرد.به حمدالله با وجود نگرانی های زیادی که زنم و خواهرم و شوهرش داشتند تا کنون به مورد ناامنی و سرقت بر نخوردیم.تا قبل از سفرمان همیشه نگران این موضوع بودند.گرچه من برایشان گفته بودم که در حدود چهارسال زندگی من در ونزوئلا مشکلی نداشتم اما با توجه به مطالب زیادی که خوانده بودند باور این موضوع  برایشان سخت مینمود.به خاطر میاورم که شوهرخواهرم در مدتی که من اینجا کار میکردم و او ایران بود همیشه به من میگفت که سوغات از ونزوعلا برایمان اسلحه بیاور.گرچه اکنون چیزی از آن دوران و زخم زبانها نمیگوید.اما هر از گاهی خاطره خفت شدن با چاقو و دزدیده شدن موبایل زنم را بازگو میکند و میگوید کاش زودتر آمده بودیم و تا الان شرکتمان به بهره برداری رسیده بود.البته ما فکر نمیکنیم که ونزوئلا مدینه فاضله باشد و ما در نهایت امنیت به سر میبریم.بسیار مراقب هستیم تا اخر شب جای مشکوک یا خطرناک نرویم.اما چیزی که در کل تا کنون احساس کردیم امنیت و ارامش بسیار بیشتر از تهران است.البته هیج جای دنیا امنیت مطلق وجود ندارد.چه بسیار اخبار قتل هایی در مدارس امریکا یا استرالیا میشنویم.حمله افراد با اسلحه یا بی اسلحه به مهاجران در اروپا و قتل های بی سر و صدا در روسیه یا شرق اسیا.هوای شهر نیز مثل بیشتر شهرهای دنیا قابل قیاس با تهران نیست.اسمانی که در تهران شباهنگام به علت الودگی هوا تنها با چند ستاره انگشت شمار مزین بود در تمام شهرهای ونزوعلا پر از ستاره های ریز و درشت میباشد.در دبی نیز در جاده های دور از شهر که آلودگی نوری کمتر بود آسمان شب به زیبایی شبهای ونزوئلا بود.اما با هوایی به شدت شرجی و گرم و البته نه به تمیزی ونزوئلا.در بین شهرهای ونزوئلا کاراکاس به نسبت باقی شهرها هوای الوده تری دارد که البته آن هم با هوای شهرهایی مانند تهران و اصفهان و تبریز و دیگر شهرهای وبلاگ ایران قابل قیاس نیست.

ادامه دارد

ادامه تحصیل همسرها در دانشگاه ونزوئلا به زودی شروع میشود

دیروز دفتر دوم را نیز دیدم و مجددا مورد پسندمان قرار نگرفت.این بار دلیلمان تمیز نبودن ساختمان بود

امروز زن من و خواهرم از وکیلمان در مورد ادامه تحصیل سوال کردند.با توجه به اینکه هر دو مدرک لیسانس خود را در ایران ترجمه رسمی کرده بودند شروع درس برای فوق لیسانس بسیار آسان خواهد بود.وکیلمان گفت که امکان گرفتن بورس تحصیلی نیز وجود دارد که برای هر نفر تقریبا 5000 دلار هزینه دارد.قرار شد که فرمهای قرارداد را بیاورد و شرایط دقیق را برایمان توضیح دهد تا برای سال تحصیلی بعدی زنم و خواهرم درسشان را شروع کنند.تا سال بعد زبان این دو عزیز نیز خوب میشود و میتوانند درس بخوانند.خانمها همچنین به دنبال باشگاه ورزشی هستند.این موارد ممکن است به نظر ولخرجی بیایند اما با توجه به قیمت دلار قیمت بسیار مناسبی دارند و ارزان هستند و این پول ارزش شادابی و نشاط و جلوگیری از افسردگی و دلتنگی را دارد.ما همیشه از این برنامه ها استقبال میکنیم زیرا در عین ارزان بودن فواید روحی و جسمی فراوانی دارند.بعضی از مواد اولیه ای که برای پختن غذاهای ایرانی نیاز داریم اینجا پیدا نمیشود.در کل ونزوئلا در بسیاری از موارد متفاوت از ایران میباشد.مثلا برای شستشو بجای پودر معمولا از مایع چند منظوره استفاده میشود.ارد گندم بسیار کم است و معمولا مختص نانواییهاست.چون کمتر پیش می‌آید کسی در خانه نان یا کیک یا شیرینی بپزد.لوبیا قرمز نیز خیلی دیده نمیشود و ما را در تهیه قرمه سبزی با لوبیا قرمز ناکام گذاشت!در عوض نوعی لوبیا وجود دارد که سیاه رنگ و البته به غایت خوش طعم است که البته نمیتوان با آن قرمه سبزی پخت.زیرا رنگ غذا کاملا سیاه میشود.بعضی از میوه هایی که در ایران هست نیز اینجا نایاب است همچون گیلاس و انار و در عوض میوه هایی اینجا وجود دارند که در ایران نیست همچون پارچیتا که بسیار ترش است یا مامون که میوه هایی سبزرنگ و کوچک هستند و گوشتی بسیار لذیذ با هسته ای بسیار لزج دارند که میتواند برای هر کس خطرناک باشد.البته فعلا فصل مامون نشده و من از تجربه گذشته ام این را میگویم.در کل قیمت بیشتر میوه ها نسبتا ارزان است.البته میوه های وارداتی گرانتر از میوه های محصول خود ونزوعلا هستند. دستفروشهایی نیز هستند که چرخهای آب پرتقال گیری دارند و آب پرتقال بسیار تازه میفروشند که بسیار خوشمزه است و کار و کسبشان نیز بسیار پر رونق است.

ادامه دارد


شروع ثبت شرکت

مراحل ثبت شرکت ما شروع شده است.اسم شرکت را انتخاب کردیم و به وکیل اقامت دادیم.پروسه ثبت شرکت در ونزوئلا به شدت زمان گیر است.البته من قبلا سابقه ثبت شرکت در ایران را نداشته ام تا با اینجا مقایسه کنم.سرمایه اولیه شرکت را 3000000 بولیوار قرار دادیم و قرار است در طی دو سال این مبلغ را دوبرابر کنیم.  ادامه مطلب ...

گرفتن کد اقتصادی ونزوعلا

امروز پس از گذشت مدتی از اقامتمان در ونزوئلا وکیلمان برای گرفتن کد اقتصادی اقدام کرد.در اولین مرحله من و شوهرخواهرم با یکی از وکیلهایمان به اداره سنیات رفتیم تا مراحل اولیه گرفتن کد اقتصادی را طی کنیم.فردا نیز خانمها خواهند رفت.کد اقتصادی یکی از مهمترین چیزها برای شروع زندگی و کار و اقامت ونزوئلا هست.بدون آن امکان خرید زیاد و افتتاح حساب و ثبت شرکت و خیلی چیزهای دیگر نیست.در نبود این کد خانم ها هم برای خرید مجبور هستند کم کم خرید کنند.الان که بعد از مدتی به مهاجرتمان فکر میکنم بسیار خوشحالم که گروهی و خانوادگی مهاجرت کردیم.چرا که همسرم تنها نیست و خواهرم همینطور.من و شوهرخواهرم هم پشت گرمی و سرمایه مالی بیشتری برای شروع کار داریم.در دوره های قبلی سفرم من همیشه به عنوان یک مهندس که قرار است حقوق بگیرد و نگرانی کار و منزل نداشتم به ونزوئلا میامدم.اما اینبار قضیه بسیار متفاوتتر از قبل است.خودمان هستیم و خودمان.خودمان باید گلیممان را از آب بیرون بکشیم.دیروز در اینترنت یک دفتر کار در مرکز شهر بارکسیموتو پیدا کردم که قرار است فردا با مترجممان و شوهرخواهرم برای دیدن آن و صحبت با صاحبش برویم.دفتری بزرگ است و برای اجاره به پول الان حدودا ماهی 350 دلار اجاره اش است.فراموش کرده بودم که بگویم دلار هم به نسبت چند سال پیش گرانتر شده که زندگی را برای کسانی که دلار دارند ارزانتر میکند.

ادامه دارد

به کاراکاس وارد شدیم و خانه را تحویل گرفتیم

وارد فرودگاه کاراکاس شدیم.اینبار احساس من بسیار متفاوت از ورودم در دفعه های قبل بود.بارهای قبل حس مسافری را داشتم که مدتی کوتاه خواهد ماند و بعد خواهد رفت و اینبار حس کسی که پای به خانه واقعی خودش گذاشته.  ادامه مطلب ...

گرفتن معلم زبان و گرفتن وکیل و درخواست ویزا

شبی که تصمیم همه مان برای رفتن نهایی شده بود تا دیروقت در خانه ما با خانواده خواهرم گفتگو کردیم.همه هیجان زده بودیم و در عین حال پر استرس.بزرگترین نگرانی خانواده خواهرم فرزند بزرگشان بود که برای یاد گرفتن زبان اسپانیایی وادامه دادن درسش به زمانی نیاز داشت و حداقل یک سال تحصیلی را از دست میداد. 

ادامه مطلب ...

مشورت در مورد تصمیم نهایی مهاجرت و فروش خانه ام در تهران

بعد از پیشنهاد شوهرخواهرم چند روز در فکر بودم.از طرفی در ایران فشار روحی و مالی بسیار زیاد،ارامش و امنیت حریم خصوصی تقریبا بی معنی، هوا به شکل وحشتناکی کثیف،اینترنت به یک مزاح احمقانه شبیه بود و حقوقی که از شرکت جدید میگرفتم تنها کفاف زندگی روزمره را میداد.  ادامه مطلب ...

ایران و اینترنت و همسایه ها و دزدی از خانه مادرم

بعد از دیدن خانواده طبق قولی که به یکی از دوستان و همخانه هایم در ونزوئلا داده بودم تصمیم گرفتم از همان فرودگاه ایمیلی به او بفرستم و رسیدنم را خبر بدم که دیدم که فروگاه امام با آن ابعادش وای فای ندارد 

ادامه مطلب ...

برگشت من به ایران بعد از چند سال زندگی در ونزوئلا

تقریبا پس از 3 سال دوری از ونزوئلا و زندگی در ایران دوباره به ونزوئلا برمیگردم.پس از پایان پروژه های ساختمانسازی شهر بارکسیموتو بود که به علت دلتنگی زیاد و بعد از 4 سال به ایران برگشتم. 

ادامه مطلب ...

مهاجرت ما به کشور ونزوئلا

مدتی است که پس از چند سال دوری دوباره به ونزوئلا برگشتم.در این مدتی که اینجا هستم و  تقریبا به جز کلاس زبان کار خاصی ندارم خاطرات اینجا و همینطور خاطرات مدتی که در میان سفر قبلی به ونزوئلا و سفر فعلی در ایران زندگی میکردم را اینجا مینویسم و دلایلی که با خانواده ام از ایران خارج شدم و دلایلی که به ونزوئلا مهاجرت کردیم. وبلاگ قبلی من در یک سایت دیگر حذف شد و نوشته های قبلی را نیز کم کم همینجا منتشر میکنم.